کد مطلب:95277 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:172

سکوت تلخ











سومین بخش از مسائل مربوط به خلافت كه در نهج البلاغه انعكاس یافته است مسأله سكوت و مدارای آنحضرت و فلسفه آن است.

مقصود از سكوت، ترك قیام و دست نزدن به شمشیر است، و الا چنانكه قبلا گفته ا یم، علی از طرح دعوی خود و مطالبه آن و از تظلم در هر فرصت مناسب خودداری نكرد.

علی از این سكوت به تلخی یاد می كند و آنرا جانكاه و مرارتبار می خواند:

«و اغضیت علی القذی و شربت علی الشجی و صبرت علی اخذ الكظم و علی امر من طعم العلقم».[1].

خار در چشمم بود و چشمها را بر هم نهادم، استخوان در گلویم گیر كرده بود و نوشیدم، گلویم فشرده می شد و تلختر از حنظل در كامم ریخته بود و صبر كردم.

[صفحه 191]

سكوت علی سكوتی حساب شده و منطقی بود نه صرفا ناشی از اضطرار و بیچارگی، یعنی او از میان دو كار بنا به مصلحت یكی را انتخاب كرد كه شاق تر و فرساینده تر بود، برای او آسان بود كه قیام كند و حداكثر آن بود كه بواسطه نداشتن یار و یاور خودش و فرزندانش شهید شوند، شهادت آرزوی علی بود و اتفاقا در همین شرایط است كه جمله معروف را ضمن دیگر سخنان خود به ابوسفیان فرمود:

«و الله لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه».[2].

به خدا سوگند كه پسر ابوطالب مرگ را بیش از طفل پستان مادر را، دوست می دارد.

علی با این بیان به ابوسفیان و دیگران فهماند كه سكوت من از ترس مرگ نیست، از آن است كه قیام و شهادت در این شرایط بر زیان اسلام است نه به نفع آن.

علی خود تصریح می كند كه سكوت من حساب شده بود؛ من از دو راه آنرا كه به مصلحت نزدیكتر بود انتخاب كردم:

«و طفقت ارتإی بین ان اصول بید جذاء او اصبر علی طخیة عمیاء، یهرم فیها الكبیر و یشیب فیها الصغیر و یكدح فیها مؤمن حتی یلقی ربه، فرأیت ان الصبر علی هاتا احجی فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی».[3].

[صفحه 192]

در اندیشه فرو رفتم كه در میان دو راه كدام را برگزینم؟ آیا با كوته دستی قیام كنم یا بر تاریكی ای كور صبر كنم، تاریكیی كه بزرگسال در آن فرتوت می شود و تازه سال پیر می گردد و مؤمن در تلاشی سخت تا آخرین نفس واقع می شود، دیدم صبر بر همین حالت طاقت فرسا عاقلانه تر است پس صبر كردم در حالیكه خاری در چشم و استخوانی در گلویم بود.


صفحه 191، 192.








    1. نهج البلاغه خطبه 26.
    2. نهج البلاغه خطبه 5.
    3. نهج البلاغه خطبه 3.